khatam.ac.ir
شکست پروژه «عینک گوگل» تائیدی دوباره بر اهمیت موضوع «اخلاق مهندسی» است/ هوش مصنوعی؛ آرمانشهر یا ویرانشهر؟
تاریخ انتشار: شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲
متخصصان در رشتههای فلسفه و مهندسی در همایشی یکروزه که با همین عنوان به میزبانی دانشگاه خاتم برگزار شد، ضمن پرداختن به چالشهایی که برای هر دو حوزه متاثر از پیشرفتهای تکنولوژیک و نیز بی توجهی به مبانی اخلاقی و فلسفی آن به وجود آمده است، بر لزوم تعامل و ارتباطات بیشتر میان رشتهای در دو حوزه مهندسی و فلسفه تاکید کردند.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی و سایت دانشگاه خاتم، نخستین «همایش فلسفه و مهندسی» با همکاری موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی و فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و با سخنرانی چهرههای مطرح دانشگاهی این دو حوزه، روز پنجشنبه 9 آذرماه جاری به صورت حضوری و آنلاین در محل دانشگاه خاتم در تهران برگزار شد.
در ابتدا دکتر عبداله شمیسا؛ مدیر گروه مهندسی برق دانشگاه خاتم و دبیراجرایی همایش گزارشی از اقدامات صورت گرفته برای برگزاری این رویداد ارائه کرد و گفت: سالها بود دغدغهای در ذهن مهندسان و فلاسفه وجود داشت که رشد مهندسی و فناوری بسیار زیاد بوده و از آن طرف فیلسوفان قرنهاست موضوعات گفتمانی را مد نظر داشتهاند و این دغدغهها به جایی رسید که این دو حوزه نیاز پیدا کردند تا تعامل بیشتری با یکدیگر داشته باشند و به مرزهای بین رشته ای ورود کنند و از تجربیات همدیگر استفاده کنند.
وی با بیان اینکه البته این اتفاق سالهاست در دنیا افتاده است، افزود: در مورد همایش اخیر باید بگویم که همه چیز از چند ماه پیش شروع شد؛ وقتی در جلسهای در خدمت آقای دکتر خاکی صدیق بودیم و ایده اصلی این موضوع را مطرح کرد و ما هم به آن لبیک گفتیم و این شروعی شد برای تعامل متخصصان حوزه فلسفه و مهندسی.
مهندسی فقط طراحی برای ساخت یک سازه نیست، باید فرآیندهای سازمانی را نیز مدیریت کند
در ادامه دکتر مجید قاسمی رئیس دانشگاه خاتم به عنوان سخنران آئین افتتاحیه همایش فلسفه و مهندسی پیرامون جایگاه ارزش انسان از دیدگاه فلسفه، مهندسی و مدیریت، به ایراد سخن پرداخت.
وی با بیان اینکه پایه علم مهندسی، ریاضیات است و پایه چهارمِ ریاضیات هم فلسفه، گفت: دو علم در بستر فلسفه پرورش پیدا کرده اند و سپس کوانتیفایو شده اند؛ یکی اقتصاد و دیگری مدیریت. به طور نمونه اقتصاد آمریکا بر پایه جدول output و input لئونتیف که یک اقتصاددان روس بود، بنا شده است. ما هر چه جلوتر میآئیم میبینیم که بسیاری از اقتصاددانهای مدرن، فیلسوف بوده اند.
مدیرعامل بانک پاسارگاد در ادامه به تشریح نظریههای حوزه مدیریت شامل رویکردهای کلاسیک، نئوکلاسیک و مدرن، پرداخت و مهم تری نظریهها و نظریه پردازان هر رویکرد را نیز برشمرد و عنوان کرد: مهندسی فقط دادن طرح برای ساخت یک سازه نیست بلکه فرآیندهای سازمانی را نیز باید مدیریت کند و اینجاست که فلسفه اهمیت مییابد.
دکتر قاسمی در ادامه انتقادها نسبت به این رویکردها را نیز برشمرد و با اشاره به مطرح شدن موضوعاتی مانند مدیریت منابع انسانی و نظریههای رهبری در پایان قرن بیستم، اصول و فرایندهای مدیریت قرن بیستم و بیست و یکم را با هم مقایسه کرد و گفت: یکسری از غفلتهای نظریه پردازی در حوزه مدیریت، در قرن بیست و یکم مورد توجه قرار گرفت.
وی همچنین ضمن برشمردن برخی شاخصههای سرمایه انسانی خردمند، نگاه فلسفه اسلامی به انسان را در دیدگاه کسانی مانند ابن سینا، ملاصدرا، مرتضی مطهری و جوادی آملی و همچنین نگاه فلاسفه غربی مانند اپیکور، دکارت، کانت، مارکس و سارتر را مورد توجه قرار داد.
مهندسان باید تجلیبخش اسماء و صفات خدا باشند
در ادامه این همایش آیت الله سیدمصطفی محقق داماد رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم در یک سخنرانی با عنوان «الهیات مهندسی» گفت: در فلسفه اسلامی، گردش جهان بر اساس اسماء و صفات حق است و هر چه هست، یا اسم خداوند است یا صفتی از صفات خداوند اما در این میان 3 صفت به خداوند نسبت داده شده که از صفات مهندسی است. این سه صفت عبارتند از: تقدیر، هدایت و اتقان.
وی افزود: به تصریح قرآن، جهان در سایه تقدیر و هدایت و اتقان بنا شده و اداره میگردد. تقدیر یعنی اندازه گیری وبه تعبیر دیگر مهندسی. یعنی جهان تحت یک نظام مهندسی شده، آفریده شده است.
آیت الله محقق داماد اضافه کرد: صفت دوم هدایت است که یعنی ذره ای در جهانِ پیشِ روی ما برای وصول به نقطه ای دیگر آفریده شده و از آن نقطه آغاز و به سوی نقطه نهایی در حرکت است. یعنی جهان هدف دارد و خداوند کمالی را برای هر موجودی در نظر گرفته است که در مورد انسان ما به این کمال و هدایت، هدایت تشریعی میگوئیم. همینجاست که فلسفه اسلامی در جهان گُل کرده و مورد توجه غرب قرار گرفته است؛ چرا که بر اساس آن، انسان مختار است و با اختیار کامل باید هدایت خودش را کامل کند.
رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم افزود: صفت سوم نیز اتقان است که به این معنی است که مهندسی و صُنع خدا همراه با اتقان و ژرف اندیشی است. اتقان یعنی اینکه هر ذره چنان منظم و محکم ساخته شده و در جای خود قرار گرفته که به کمال نهایی خود واصل میشود.
وی سپس با بیان اینکه یکی از مسائل مهم در حکمت اسلامی، موضوع علت غایی و هدفدار در نظام جهان است و شاید بتوان گفت نقطه تمایز میان نگاه الهی به جهان با نگاه غیرالهی همین اندیشه هدفداری ذرات جهان است، مظهر 3 صفت الهی مورد اشاره را مهندسان دانست و تاکید کرد: ما ایرانیها هنر ساختمان داشته ایم و این همه ساختمانها و پلهای بزرگ از قدیم باقی مانده و قرنهاست سر جای خود محکم ایستاده اند و در مقابل هر زلزله ای مقاومت کرده اند که از آن جمله است پاسارگاد و تخت جمشید. پسمیتوانیم از دیگران هم جلوتر باشیم.
آیت الله محقق داماد گفت: انتظار مومنین از انسانهایی که پس از آموختن دانش مهندسی در جامعه، آنان مسئولیت ساخت و ساز و ساماندهی جهان را بر عهده میگیرند، آن است که تجلی بخش اسماء و صفات خدا باشند و کار خدایی کنند.
مهندسی ذاتا ماهیتی فلسفی دارد
در ادامه برنامههای «همایش فلسفه و مهندسی» دکتر علی خاکی صدیق؛ استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی در یک سخنرانی با عنوان «مهندسی و فلسفه: تعاملی نو در آموزش عالی» ضمن طرح این پرسش که «چرا باید بین مهندسی و فلسفه تعامل باشد؟» گفت: بعد از انقلاب صنعتی، مهندسی در جهان اسلام بسیار شکوفا شد که آمیزه ای از 3 مشخصه بود: خلاقیت و نوآوری فردی، هنرمندی و باورهای دینی.
وی ضمن برشمردن مثالهایی برای هر یک از این 3 مشخصه، درباره اینکه چرا فلسفه و فهم فلسفی میتواند برای مهندسان سودمند باشد؟، تاکید کرد: فلسفه به تعریف و تدوین مهندسی کمک میکند و در تحلیل و حل مسائل اخلاقی در مهندسی راهگشاست و از آنجا که مهندسی ذاتا ماهیتی فلسفی دارد، درک فلسفی مهندسان میتواند به ارتقا کیفی طراحیها و درک چالشها کمک کند.
دکتر خاکی صدیق با ارائه مدلی برای ارتقا کیفی و ارتباط بهتر مهندسی و فلسفه، گفت: مهندسی در فرآیند آموزش پیچیده کنونی، باید از فلسفه کمک بگیرد، ضمن اینکه خود فلسفه از مهارتهای نرم کلیدی برای مهندسی و علوم به شمار میرود.
این استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی همچنین با طرح پرسش دیگری مبنی بر اینکه «چرا مطالعات علوم مهندسی میتواند برای فیلسوفان مهم باشد؟» گفت: مهندسی میتواند 2 کاربرد برای فیلسوفان داشته باشد: اولی طرح پرسشهای نو و کاربردی در مطالعات فلسفه و دومی تغییر در نگرشها به حوزه فلسفه. برخی از دستاورهای مهندسی برای فلسفه عبارتند از: نظریه عمومی سیستمها، مدل سازی ریاضی سیستمها برای تحلیل و طراحی، مفهوم انتقال پارادایمها در مهندسی و کاربرد نظریه توماس کوهن در تحلیل و طراحی سیستمهای کنترلی.
دکتر خاکی صدیق در پایان سخنانش تاکید کرد: آموزش فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی برای پرورش مهندسان آینده نگر، اخلاق مدار و مسئولیت پذیر، نوآور، همه جانبه نگر ضروری است و ما نیازمند تغییر نگاه بنیادین در دروس کارشناسی رشته مهندسی و توجه به مهارتهای نرم و جایگزینی برخی دروس هستیم.
علوم مهندسی معطوف به پاسخگویی به پرسشهایی از سنخ «چگونه» هستند
در ادامه دکتر حسین شیخ رضایی عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در یک سخنرانی با عنوان «روش شناسی مهندسی»، به وجوه تمایز مهم میان تحقیق علمی در علوم مهندسی با تحقیق علمی در علوم پایه اشاره کرد و گفت: یکی از این تفاوتها این است که در علوم مهندسی و در تحقیقات تکنولوژیک، هدف ما نه توصیف، تبیین، پیش بینی و کنترل پدیدههادر طبیعت، بلکه توصیف، تبیین، پیش بینی و کنترل پدیدهها در بافتها و سیاقهای تکنولوژیک است.
وی افزود: به بیان دیگر، موضوع مطالعه در علوم مهندسی «پدیدههای فیزیکی – تکنولوژیک» و هدف آن تولید معرفت «معطوف به» این پدیدهها در چنین بافتهایی است. چنین معرفتی در نهایت باید ما را قادر سازد از آن در طراحی ههای تکنولوژیک استفاده کنیم. طبق این صورت بندی، علوم مهندسی معطوف به پاسخگویی به پرسشهایی از سنخ «چگونه» هستند: چگونهمیتوان ابزار یا مصنوعی تکنولوژیک ساخت که فلان کارکرد معین را داشته باشد و چگونه میتوان فرایند ساخت این ابزار یا مصنوع را در مقیاسی صنعتی پیاده کرد.
به گفته شیخ رضایی، هدف معرفتی در علوم مهندسی نه آزمون و ارزیابی نظریههای علمی، بلکه کسب معرفی «معطوف به» ایجاد، اصلاح، کنترل و بهینه سازی پدیدههای تکنولوژیک در بافتها و سیاقهای تکنولوژیک است. با توجه به این نکته، روشهای مورد استفاده در علوم مهندسی تفاوتهای جالب توجهی با روشهای مورد استفاده در علوم پایه مییابند و به همین دلیل روش سناسیهای پیشنهادی مرسوم در فلسفه علم که عمدتا معطوف به علوم فیزیکی و پایه هستند، نیازمند تغییراتی خواهد بود.
سطوح بالای تواناییهای شناختی به تدریج با فرگشت مغزهای پیچیدهتر و با سلولهای عصبی بیشتر ایجاد شدند
در ادامه برنامههای این همایش، دکتر حسین استکی دانش آموخته مقطع فوق دکتری علوم اعصاب شناختی و بنیانگذار علوم اعصاب شناختی در ایران در یک سخنرانی با عنوان «سازمان ماژولار خودآگاهی»، مغز را پیچیده ترین ماده شناخته شده برای انسان که بیش از 500 میلیون سال پیش به وجود آمده و اکنون به پیچیده ترین شکل خود یعنی مغز انسان تکامل یافته است، دانست و گفت: سطوح بالای تواناییهای شناختی مانند ادراکات حسی، حافظ، حل مسئله، زبان، شناخت اجتماعی و خودآگاهی به تدریج با فرگشت مغزهای پیچیده تر و با سلولهای عصبی بیشتر ایجاد شده اند.
وی افزود: در مغزهای بزرگ، محدودیتهای فیزیکی در ارتباطات عصبی از راه دور منجر به ایجاد ماژولهای عصبی نسبتا مستقل در مناطق مختلف مغز شده است. شواهد تجربی حاکی از آن است که فعالیت این ماژولهامنجر به بروز «تجارب خودآگاهانه» متعدد، موازی و نسبتا مستقل میشوند. در مغزهای سالم این ماژولهای خودآگاه به صورت پنهانی کار میکنند؛ یعنی خودآگاه از وجود مستقل آنها بی خبر است.
دکتر استکی ضمن ارائه شواهدی تجربی که موید وجود سازمان ماژولار خودآگاهی هستند، اضافه کرد: ماژولهای خودآگاه پنهان برای ایجاد یک خودآگاه آشکار و یکپارچه تجمیع میشوند. در اختلالات مغزی، ماژولهای خودآگاهِ پنهان (برده) میتوانند از خودِ آشکار (ارباب) جدا شوند و یک ادراک خودآگاه منحصر به فرد ایجاد کنند که بر شناخت و رفتار تاثیر گذاشته و مستقل از خودِ آشکار عمل میکنند.
به هوش مصنوعی نباید نگاه آرمانشهری و یا ویرانشهری داشت
در ادامه برنامههای «همایش فلسفه و مهندسی» سعیده بابایی دانش آموخته مقطع دکتری فلسفه علم و تکنولوژی در یک سخنرانی با عنوان «اخلاق هوش مصنوعی»، با بیان اینکه هوش مصنوعی، از حوزههایی است که به دلیل ماهیت بین رشتهای، سرعت رشد بالا و کاراییهای بسیاری که دارد، در دههه اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، گفت: این حوزهی نوظهور تاثیرات بزرگی بر جامعه، فرهنگ، اخلاق و سبک زندگی میگذارد که نمیتوان از این تاثیرات غافل بود و باید برای پیشبینی مخاطرات حاصل از هوش مصنوعی پیش از آنکه مسیر توسعه آن غیرقابل تغییر شود، چارهاندیشی کرد.
وی ادامه داد: نگرانیهایی مانند بحران شغلی، پایان یافتن دنیا توسط رباتها، روابط عاشقانه با رباتها و ... که موضوعاتی داغ برای فیلمها و سریالهای هالیوودی شده اند، معمولا دو نوع تصویر از آینده انسان با رباتها را در ذهن ما ترسیم کرده اند: نگاهی آرمانشهری که سیستمهای هوشمند را نجات بخش بشر و پاسخگوی مشکلات او میداند و از هیچ تلاشی برای تولید و استفاده از آنها در عرصههای گوناگون، کوتاهی نمیکند؛ و نگاه ویران شهری که سیستمهای هوشمند را دشمن بشر و در نهایت، نابودکننده او میپندارد.
به گفته این متخصص حوزه فلسفه علم و تکنولوژی، این دو تصویر موجب شدهاند که تاملات متعادلتر و واقع بینانهتر در باب هوش مصنوعی به حاشیه رانده شوند و ما خود را در مقابل یک دوراهی ببینیم. در حالی که میتوانیم پرسشهای اخلاقی بسیار متنوع و واقع بینانه تری درباره هوش مصنوعی بپرسیم.
بابایی با اشاره به چالش توزیع و شکاف مسئولی پذیری با حضور هوش مصنوعی، افزود: تکنولوژی در خیلی از موارد تقریبا بدون دخالت انسانهاکار خودش را انجام میدهد و به نوعی تکنولوژی خودش را به عنوان گزینه عاملیت مسئولیت پذیری معرفی میکند. اگر دو شرط ارسطو برای مسئولیت پذیری (معرفت کافی نسبت به عمل و داشتن قدرت کافی برای کنترل) را بپذیریم، ارزیابی آنها در مورد فعلهای انسانی که همراه با واسطههای تکنیکی انجام میشوند، یک خروجی جدید را محقق میکند.
وی با اشاره به دشواریهای ارزیابی مسئولیت پذیری هوش مصنوعی با اینشرایط، گفت: دو پاسخ در این زمینه وجود دارد؛ پاسخ اول قائل به مسئولیتپذیری بری هوش مصنوعی است و پاسخ دوم به چنین چیزی قائل نیست و راهبرد آن هم این است که شرایط مسئولیتپذیری در مورد هوش مصنوعی احراز نمیشود. برای خارج شدن از این بن بست باید نوعی چرخش از مفهوم مسولیت پذیری ایجاد کنیم و به جای آن سوال، توجهمان را به سمت رویکردی فعالانهتر از مسئولیت پذیری سوق بدهیم؛ اینکه مسیر توسعه هوش مصنوعی را چگونه راهبری کنیم که مخاطرات آن به نحوی قابل پیشببینی باشد و این تکنولوژی به صورتی افسارگسیخته عمل نکند که البته شاید در بعضی از کشورها از جمله آمریکا، این مسئله رویا به نظر برسد، هر چند در کشورهای اروپایی چنین نیست.
این متخصص حوزه فلسفه علم و تکنولوژی افزود: موضوع دیگر، بحث شان اخلاقی هوش مصنوعی است؛ به نظر میرسد هوش مصنوعی همینطور که پیچیدهتر و واقع نماتر میشود، مسائلی مانند شان اخلاقی برای آن بیشتر مطرح میشود و نگاه ابزاری بر آن را مورد چالش قرار میدهد و این سوال پیش میآید که آیا رفتار منِ انسان با این تکنولوژی به هر نحوی مجاز است؟ و آیا این تاثیرِ وضعی را روی من نمیگذارد که قُبح این رفتارها زدوده شود؟
بابایی چالش دیگر در این زمینه را چالش سوگیری عنوان کرد و گفت: چالش سوگیری یعنی اولویت دادن الگوریم به یک پیشبینی نسبت به پیشبینیهای دیگر که ممکن است منجر به نتایج اخلاقی یا حقوقی نامطلوب و تبعیض شود و اصول پذیرفتهشده اخلاقی، هنجاری یا حقوقی را زیر پا بگذارد. سوگیریهایی از قبیل سوگیری جنسیتی، نژادی، ژنتیکی و در نتیجه تبعیض. نحوه طراحی سیستمهای یادگیری عمیق باعث شده اند به نتایج سوگیرانه و تبعیض آمیز منجر شوند و در همین راستاست که بحث اعتمادپذیری بسیار حائز اهمیت شده است.
وی در پایان سخنرانی خود تاکید کرد: سیستمهای هوش مصنوعی به طرز اعجابآوری دارند رشد میکنند و در جایگاه تصمیمگیری قرار میگیرند و حسی که کاربران از آن میگیرند، عمدتا اینگونه است که به شدت جذب و درواقع مرعوب آن میشوند اما باید به جنبههای منفی و اینکه چه استفادههای نامطلوبی هم میشود از آنها کرد، توجه بیشتر بکنیم؛ اگرچه این سیستمهاچنین رفتارهایی را از خودشان نشان میدهند، ما هنوز موازین مشخصی در این ارتباط نداریم.
شکست پروژه «عینک گوگل» نشان داد هر طرحی که به لحاظ فنی ممکن باشد، لزوما رنگ واقعیت به خود نمیگیرد
در این همایش همچنین یاسر خوشنویس دانشجوی مقطع دکترای فلسفه علم و فناوری در یک سخنرانی با عنوان «نقش ارزشها در طراحی و مهندسی» سخنرانی خود را درباره سرگذشت پروژه موسوم به «عینک گوگل» آغاز کرد و گفت: عینک گوگل اوایل دهه 2010 معرفی شد و با اینکه امکانات مختلفی داشت، این پروژه شکست خورد و امروز دیگر کسی از این عینک استفاده نمیکند، چرا که بحث نقض حریم خصوصی شهروندان با استفاده از آن مطرح میشد و دعواهای حقوقی سنگینی علیه گوگل به راه انداخت.
وی با بیان اینکه سرنوشت این پروژه نشان داد که هر طرحی که به لحاظ فنی امکانپذیر باشد، لزوما در واقعیت کاربرد پیدا نمیکند، افزود: پروژههایی از این دست بار دیگر ضرورت طرح مبحث مربوط به اخلاق مهندسی را در سطح افکار عمومی را متذکر میشوند.
خوشنویس ادامه داد: کسب و کارها سعی میکنند محصولاتی را طراحی و عرضه کنند که برای کاربران «ارزش» بیافرینند و کاربران هنگامی برای بهره بردن از این محصولات هزینه خواهند کرد که احساس کنند محصولات و خدمات ارائه شده «ارزش آفرین» اند. خرید محصولات به نوبه خود برای شرکتها ارزش خلق میکند و چرخه طراحی و عرضه تداوم مییابد.
با این حال وی تاکید کرد: راه حلهای فناورانه و در منظری وسیع تر سیستمهای اجتماعی – تکنیکیای که این راه حلها درون آنها طراحی و به کار گرفته میشوند، یکسره و برای تمامی گروههای ذینفع ارزش آفرین نیستند. هنگامی که گروهی از کاربران احساس کند محصول عرضه شده ارزشی کلیدی را فدا میکند، چه بسا آن را به رغم ارزشهای دیگری کهمیآفریند، انتخاب نکنند. درواقع یکی از دلایل اصلی شکست محصولات جدید در بازارها همین نکته است.
در پایان این همایش دایان میشل فلدر؛ استاد فلسفه در مک آلستر کالجآمریکا و متخصص در حوزههای فلسفه مهندسی، فلسفه تکنولوژی، اخلاق تکنولوژی و پدیدارشناسی، در ارتباطی زنده و ویدئویی به ایراد سخن باموضوع «فلسفه مهندسی؛ چه هست؟ چه خواهد شد؟» پرداخت و «همایش فلسفه و مهندسی» با پاسخهای وی به چند پرسش مطرح شده از سوی حاضران به کار خود پایان داد.