khatam.ac.ir
در سلسله نشستهای انجمن دانشجویی گروه زبان انگلیسی مطرح شد؛
روایت چهار دانشآموخته رشته مطالعات ترجمه از قصهی پایاننامههایشان
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴
سلسله نشستهای «قصه پایاننامه به روایت دانشآموختگان مطالعات ترجمه» به همت انجمن علمی - دانشجویی گروه زبان انگلیسی دانشگاه خاتم برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و سایت دانشگاه خاتم، سلسله نشستهای «قصه پایاننامه به روایت دانش آموختگان مطالعات ترجمه» برای اولین بار به همت انجمن علمی - دانشجویی گروه زبان انگلیسی و با همکاری مدیریت امور فرهنگی دانشگاه خاتم، طی چهار هفته پیاپی از 23 مهر تا 14 آبان 1404 در دانشگاه خاتم برگزار شد.
هدف از برگزاری این جلسات، آشنایی دانشجویان با پژوهشهای برترِ با رویکردهای نوین در مطالعات ترجمه، انتقال تجربه، ایجاد فضای تعاملی بین دانشآموختگان و دانشجویان و تقویت گفتمان علمی و فرهنگی در گروه زبان بود.
در این سلسله نشستها، چهار دانشآموخته برگزیده گروه مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه خاتم، خانمها تینا رحمتی، شیرین شیخ الاسلامی و نگین محجوب و آقای امیررضا مصلحی، طی جلساتی صمیمانه از تجربههای خود در نگارش پایاننامه گفتند؛ از چگونگی شکلگیری ایده اولیه و تبدیل آن به پرسش تحقیق، تا روششناسی، گردآوری و تحلیل دادهها و نتایج پژوهش. آنها، علاوه بر جنبههای علمی پژوهش خود، به نقل خاطراتی از چالشهای شخصی، فرصتهای به دست آمده و درسهایی که در این مسیر آموختند، نیز پرداختند.
بر اساس همین گزارش، دکتر کاوه بلوری در هر جلسه آغاز برنامه را با معرفی رویداد و اهداف آن بر عهده داشت و پس از سخنان دانشجویان، جمعبندی و مدیریت بخش پرسش و پاسخ را انجام داد. همچنین دکتر فرزانه فرحزاد و دکتر زینب امیری با طرح نکات و پرسشهای تکمیلی بر غنای بحثها افزودند. در پایان هر جلسه، لوح تقدیری نیز از طرف گروه زبان انگلیسی و مدیریت امور فرهنگی دانشگاه خاتم به سخنرانان اهدا شد. این محفل علمی - دانشجویی فضایی پویا و صمیمی فراهم آورد که در آن مسائل علمی و دغدغههای روزمره پایاننامهنویسی به شکلی خلاقانه در کنار هم قرار گرفتند.
خلاصهای از آنچه در این سلسله نشستها گذشته است، به روایت دانشجویان عضو انجمن علمی - دانشجویی گروه زبان انگلیسی دانشگاه خاتم، در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد:
جلسه اول: تینا رحمتی
در نخستین جلسه از سلسله نشستهای «قصه پایاننامه»، تینا رحمتی، دانشآموخته گروه مترجمی دانشگاه خاتم، قصه جالب انجام پایاننامه ارشد خود با موضوع «ترجمه همزمان در بخش سلامت و پزشکی و گردشگری سلامت» را با بیانی پرشور برایمان تعریف کرد؛ قصه اینکه از کجا این ایده ناب به ذهنش رسیده و چطور آن را به سوالی پژوهشی تبدیل کرده است. وی از آن دسته دانشجویانی است که دوست نداشته صرفاً یک پایاننامه بنویسد و این مرحله از تحصیلات خود را به اتمام برساند؛ بلکه با موضوع پژوهشی مورد علاقهاش که آن را از دل اتفاقات اطراف خود وام گرفته بود، زندگی کرده است. او دوستانی داشته که مترجم زبان عربی در بیمارستانهای شهر تهران بودند، اما تا قبل از حضور در دوره کارشناسی ارشد و آشنایی با مباحث نظری و پژوهشی ترجمه، هیچ وقت به فکر انجام پژوهشی درباره این دسته از مترجمان کمتر شناخته شده نبوده است. تینا رحمتی از این بیمارستان به آن بیمارستان و گاهی حتی پشت آمبولانس با مترجمان شفاهی این حوزه مصاحبه کرده و به اطلاعات دست اول فراوانی درباره ابعاد مختلف حرفهایِ این مترجمان دست یافته و در نهایت موفق شده است با یافتهها و نتایج تازهای، از حاصل زحمات خودش دفاع کند. در این نشست خودمانی، تینا رحمتی ما را راهنمایی کرد که چگونه وارد این حوزه کاری شویم و پیشنهادهای پژوهشی بیشتری در این زمینه ارائه کرد.
جلسه دوم: شیرین شیخالاسلامی
در دومین جلسه از سلسله نشستهای «قصه پایاننامه»، شیرین شیخالاسلامی که سه سال پیش در چنین روزهایی از پایاننامه خود با موضوع «توصیف شفاهی حالت چهره و ظاهر شخصیتها در فیلمهای سینمایی» دفاع کرده بود و پیش از این هم یک بار به مقام پژوهشگر برتر دانشجویی دانشکده علوم انسانی دست پیدا کرده بود، با زبانی علمی و گیرا برای ما تعریف کرد که چطور این ایده به ذهنش رسیده و چطور آن را به سوالی پژوهشی تبدیل کرده است. او که از همان ابتدای دوران تحصیلش در مقطع کارشناسی ارشد، به توصیف شفاهی علاقه داشته، تصمیم میگیرد آن را به موضوع پژوهشی خود تبدیل کند. برای این کار، شیخالاسلامی ابتدا از مصاحبه با جامعه هدف شروع میکند و پای صحبت افراد کمبینا و نابینا مینشیند تا از نیازهایشان مطلع شود و دریابد آنها چه معیارهایی را هنگام گوش دادن به توصیف شفاهی فیلمها در نظر میگیرند. لابهلای مصاحبههایش با این گروه، او به نکات ریز و درشت زیادی از نیازهای آنها میرسد، مثلاً اینکه افراد کمبینا کنجکاو بودند که ویژگیهای ظاهری و حالات چهرهای شخصیتهای درون فیلمها نیز برایشان توصیف شود، و نه صرفاً خط داستانی. این پژوهشگر برای ما تعریف کرد که چه رنجها و خوشیهایی در این راه منتظرش بوده است. در خلال گفتوگوی اعضای نشست با او، به خلأهای پژوهشی این زمینه رسیدیم تا دانشجویان علاقهمند بتوانند این مسیر پژوهشی را ادامه دهند. شیرین شیخالاسلامی نه تنها موفق شده است مقالهای از پایاننامه خود در مجله «مطالعات زبان و ترجمه» به چاپ برساند، بلکه نتایج تحقیق خود را هم در اختیار گروه سینمایی «سوینا» قرار داده است تا نیازهای افراد نابینا را در فعالیتهای توصیف شفاهیشان لحاظ کنند.
جلسه سوم: نگین محجوب
در هفتمین روز از آبان 1404، برای سومین نشستِ «قصه پایاننامه» گرد هم آمدیم و نگین محجوب، یکی دیگر از دانشآموختگان پرتلاش گروه مترجمی انگلیسی دانشگاه خاتم، قصه شنیدنی انجام پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با موضوع معیار انتشاراتیهای ایران برای نشر ترجمه ادبی، با بیانی لطیف و گیرا برایمان تعریف کرد. او شرح قصه پایاننامه خود را با این پرسش از اعضای محفل شروع کرد که چه خاطرهای از قصههای دوران کودکیشان دارند و بعد از کمی گپوگفت، برایمان بازگو کرد که از همان کودکی رغبت خاصی به خواندن داستانها و قصههای ادبی داشته و بعدها این علاقه را جدیتر دنبال کرده است؛ تا جاییکه توانسته دو داستان کوتاه ادبی را به زبان فارسی ترجمه و منتشر کند، او بعداً تصمیم میگیرد برای موضوع پایاننامه خود درباره قصههای ادبی کندوکاو بیشتری بکند و بعد از مطالعه بسیار و جستجو و مشورت با استادان خود، سراغ معیارهای گزینش ترجمه ادبی در موسسات نشر کشور میرود. امّا، در مرحله جمعآوری مصاحبه، نگین محجوب کمی بداقبالی میآورد و دوران همهگیری کووید و قرنطینه خانگی شروع میشود. او بهسختی موفق میشود با مسئولان انتشاراتیهای ادبی به صورت تلفنی مصاحبه و اطلاعات لازم را جمعآوری کند تا بتواند معیارهای انتخاب کتابهای ترجمهشده ادبی را پیدا کند. در محفل قصهگویی این دانش آموخته رشته مترجمی زبان انگلیسی، مهمترین دغدغه اعضای محفل این بود که چگونه به بازار نشر ادبی راه پیدا کنند. نگین محجوب تلاش کرد تجربهها و نظراتش درباره همکاری با نشرهای ادبی را به دانشجویان منتقل کند و البته دکتر کاوه بلوری، استاد گروه زبان نیز، که خود مترجم ادبی باسابقهای است، اطلاعات و تجربههای ارزشمند خود را از همکاری با نشرهای مهم ادبی ایران با ما در میان گذاشت.
جلسه چهارم: امیررضا مصلحی
در آخرین جلسه از سلسله نشستِهای «قصه پایاننامه» امیررضا مصلحی، دیگر دانشآموخته گروه مترجمی انگلیسی دانشگاه خاتم، قصه شنیدنی و البته متفاوت پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با موضوع «عاملیت مترجم در ترجمه انگلیسی مجموعههای شعر فارسی»، برای ما تعریف کرد. او که این روزها سرباز وطن است، حاضر شد با وجود سختیهای دوره خدمت اجباری، قصه خود را با ما به اشتراک بگذارد. مصلحی نیز مانند سه قصهگوی دیگر، موضوع پایاننامه خود را بر اساس علاقه شخصی انتخاب کرده بود. کنجکاویهایش نسبت به ادبیات کلاسیک فارسی و مطالعات آزاد، او را به سمت ترجمههای موجود از ادبیات فارسی در زبان انگلیسی و این پرسش کشانده که مترجمهای انگلیسی چه تصویری از ادبیات فارسی به خوانندگان جامعه خود ارائه میدهند؟ و آیا این همان تصویری است که در گفتمان غالب شرقشناسی مطرح است یا خیر؟ برای همین او سراغ بررسی پیرامتنهای مجموعههای ادبی انگلیسی درباره ادبیات فارسی در آثار شرقشناسان سدههای ۱۸ و ۱۹ میلادی و مهمتر از همه سروقت یکی از اولین مترجمان نامدار این حوزه، یعنی سر ویلیام جونز میرود؛ شرقشناسی که برای نخستین بار موضوع خویشاوندی زبانهای هندواروپایی را مطرح کرده، تسلط کامل به زبانهای شرقی مثل فارسی و سانسکریت داشته، برخی از اشعار فارسی را ترجمه کرده، و حتی دستور زبان فارسی هم نوشته است. جالب اینکه، امیر رضا مصلحی با تحلیل پیرامتنهای این گزیده آثار، به نتیجهای تقریباً متضاد با تفکر غالب شرقشناسی میرسد؛ طبق یافتههای او، مترجمان شرقشناس عاملیت برجستهای در معرفی راستین ادبیات فارسی داشتند؛ آنها ادبیات فارسی را میستودند و مثل فیتزجرالد، مترجم انگلیسی معروف رباعیات خیام، معتقد نبودند که ترجمه انگلیسی باعث غنا و شهرت ادبیات فارسی شده است، بلکه خود ادب فارسی در قالب همان زبان فارسی چنان بدیع و سرشار از ظرایف ادبی است که میتواند الگویی باشد برای شعرا و ادیبان اروپایی. این را هم بگوییم که فضای جلسه امیررضا مصلحی نسبت به قصههای قبلی، کمی متفاوت و جدیتر بود؛ چرا که موضوع پایاننامه او تاریخی بود و به سدههای ۱۸ و ۱۹ میلادی برمیگشت و برای اکثر شرکتکنندگان در جلسه، جدید و انتزاعی بود. در مجموع، جلسهای علمی را تجربه کردیم و به همین خاطر و به پاس مشارکت امیرمرضا مصلحی، لوح تقدیری به یادگار از دانشگاه خاتم به او تقدیم کردیم.
در پایان، امیدواریم که دانشجویان از این چهار قصه برای مسیر پیش روی خودشان ایده گرفته باشند و ما هم توانسته باشیم الهامبخش راه آنها در مسیر پژوهش باشیم. کسی چه میداند، شاید قصهگویان سالهای بعد، همین مخاطبای امروز باشند!