khatam.ac.ir
در دوره دانشافزایی «دانشگاه تمدنساز ایرانی» مطرح شد؛
پیشینه و سابقه دانشگاه در ایران دست کم 1700 سال است
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
دکتر سیداحمدرضا خضری؛ استاد تمام گروه تاریخ دانشگاه تهران و مدرس دوره دانشافزایی «دانشگاه تمدنساز ایرانی» که در دانشگاه خاتم برگزار شد، گفت: نهادی که امروز به نام دانشگاه میشناسیم، برای نخستین بار در جهان، در ایران ایجاد شد و جندی شاپور را باید نخستین دانشگاه جهان دانست.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی و سایت دانشگاه خاتم، به همت مرکز آموزشهای تخصصی و مهارتافزایی دانشگاه خاتم، دوره دو روزه دانشافزایی با عنوان «دانشگاه تمدنساز ایرانی» ویژه اعضای هیئت علمی این دانشگاه طی روزهای سهشنبه و چهارشنبه (۲۵ و ۲۶ شهریورماه) با مشارکت استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه خاتم در محل سالن اجتماعات برگزار شد.
دکتر مجید قاسمی؛ رئیس دانشگاه خاتم و مدیرعامل بانک پاسارگاد ضمن حضور در این دوره دانشافزایی، در سخنان کوتاهی با تاکید بر اهمیت آشنایی با تاریخ ایران و بیان این نکته که تاریخی که برای ما به ارث رسیده است، مشحون از افتخارات، بزرگیها و البته تعهد برای ماست، به نقل خاطرهای مربوط به فرآیند انتخاب نامِ بانک پاسارگاد در زمان تاسیس آن پرداخت و گفت: نام بانک پاسارگاد از میان 1298 نام انتخاب شده است و این توان و غنای زبان و ادبیات فارسی را نشان میدهد که چنین گستره واژگانی دارد. در آن مقطع ما 16 نفر از متخصصین حوزه ادبیات را دعوت کردیم تا به نامها نمره بدهند که 8 نام به مرحله پایانی راه یافتند و در نهایت نیز به نام پاسارگاد رسیدیم که به معنی مرکز پارسیان است. در مشورتی هم که با مرحوم حسن حبیبی داشتم و ناشی از نگرانی بنده از آینده احتمالی این نامگذاری بود، ایشان گفتند که نگران نباشید! ایرانیان از ابتدا غیرموحد نبودهاند.
دکتر سیداحمدرضا خضری؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد گروه تاریخ، بحث خود را در دوره دانشافزایی با عنوان «دانشگاه تمدنساز ایرانی» با ارائه تعاریف جداگانه از هر یک از عبارات ترکیب «دانشگاه تمدنساز ایرانی» آغاز کرد و گفت: واژه دانشگاه به معنی محل دانش است و در مورد جایی به کار میرود که در آن جمعی از استادان و دانشجویان و اهل علم، دور هم جمع میشوند و درباره مباحث علمی گفتگو میکنند تا به دستاوردهای علمی مورد انتظار برسند. زمانی که گفتگوها بر سر تاسیس دانشگاه تهران در حال انجام بود، واژهای که ابتدا بر سر زبانها بود، دارالفنون بود. البته بعضیها به آن مدرسه عالی هم میگفتند و بعضیها اونیورسیته (معادل فرانسوی) را به کار میبردند. در نهایت پیشنهاد دانشگاه مطرح شد که هم به معنای محل دانش است و هم به معنای جایی که دانش در آن تولید میشود.
وی افزود: پیشنویس قانونی که برای تاسیس دانشگاه تهران نوشته شد، بعد از چند شُور در 8 خرداد 1313 تصویب شد و پس از آن هم تا سالها، هر جا واژه دانشگاه به کار میرفت، مراد از آن دانشگاه تهران بود. 11 سال بعد دانشگاه تبریز تاسیس شد و پس از آن هم در شهرهای دیگر، دانشگاههای مختلف راهاندازی شدند. در واقع به لحاظ مصوبهای و قانونی، دانشگاه در ایران عمری به درازای 91 سال دارد، اما آیا این به معنای این است که پیشینه دانشگاه در ایران 91 سال است؟ متاسفانه بسیاری اینگونه فکر میکنند، لکن یک اشتباه بزرگ است.
این استاد دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه «حقیقت این است که پیشینه و سابقه دانشگاه در ایران دست کم 1700 سال است» در توضیح بیشتر این مطلب گفت: آیا میشود در مورد ملتی که دارای یک هویت تاریخی است، گفت که سابقه آن ملت در بحث دانش و دانشگاه و تحصیلات عالی 70 سال، 80 سال یا 91 سال است؟! و آیا چنین ملتی میتواند ادعای تمدنی بکند؟! اثبات اینکه ایران، تمدنی کهن و دیرین دارد و بر بنیاد علم و دانش بوده است، یک موضوع مهم تمدنی است. از قضا، نهادی که میتوان نام آن را دانشگاه گذاشت، برای نخستین بار در جهان، در ایران و در جایی به نام جندی شاپور ظهور کرده است و جندی شاپور نخستین دانشگاه جهان است.
دکتر خضری در ادامه به بحث درباره واژه «تمدن» پرداخت و تاکید کرد: به لحاظ لغوی، تمدن یعنی شهرپذیری و انتقال از خشونت به ظرافت. درواقع تمدن به معنای نفی خشونت و دوران توحش انسانی است؛ دورانی که انسانها نه تنها به جانوران رحم نمیکردند بلکه به یکدیگر هم رحم نمیکردند. تمدن در اصطلاح و کاربرد نیز، آنگونه که «آرنولد توین. بی» تعریف کرده، به معنای تلاش دسته جمعی بشری برای دستیابی به زندگی بهتر در عرصه اقتصاد، صنعت، تجارت و سیاست است. همچنین «ویل دورانت» تمدن را به معنی استقرار نظم اجتماعی و تحقق شهرنشینی دانسته است. در حقیقت، تمدن محصول سالها تلاش بشری است و ارتباط دقیق، عمیق و وثیقی نیز میان دانشگاه و تمدنسازی وجود دارد و اساساً دانشگاه بماهو دانشگاه، تمدنساز و در حقیقت، لازمه تمدنسازی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران همچنین درباره زمینهها و عوامل پیدایش تمدنها گفت: نخستین عامل تمدنسازی، زیست بوم مناسب و عوامل جغرافیایی است، چرا که تمدن تنها در یک سرزمین شکل میگیرد و نه در خلاء. عامل دوم در این زمینه، وجود سرمایه انسانی است. عامل دیگر حاکمیتهای سیاسی پشتیبان و قدرتمند است. عامل چهارم منابع اقتصادی و معیشتی سرشار است. عامل دیگر وجود زمینههای فرهنگی و اخلاقی است. در مورد دورههای تمدنی ایران هم به طور کلی ما با دو دوره مواجهیم: پیش از تاریخ شامل دورههای پیشدادیان و کیانیان و پس از تاریخ که خود شامل 2 دوره است: پیش از اسلام و پس از اسلام. دوره پیش از اسلام شامل عصر مادها، عصر هخامنشی، عصر سلوکی، عصر اشکانی و عصر ساسانی است و دانشگاه جندی شاپور - که محور اصلی بحث حاضر است - در عصر ساسانی اتفاق میافتد.
دکتر خضری پیرامون دانشها و دستاوردهای علمی جندی شاپور پیش از اسلام هم ابتدا به دستاوردهای این علوم در حوزه معماری، شهرسازی و تولیدات هنری اشاره کرد و با بیان اینکه ایرانیها در زمینه شهرسازی و معماری، سه اسلوب شامل شهرهای مدوّر، شهرهای مستطیلی و شهرهای شطرنجی را ابداع کردند که هر کدام برای خودشان، فنی، دقیق و مهندسی بودند، به ذکر مثالی در این خصوص پرداخت و گفت: «منصور دوانیقی» خلیفه عباسی در حدود سال 150 هجری قمری تصمیم گرفت که شهری بسازد که بزرگترین و مدرنترین شهر جهان تا آن زمان باشد و برای اجرای این طرح سراغ معماری ایرانی به نام «نوبخت» رفت و 800 هزار سکه طلا برای ساختن این شهر هزینه کرد. آن شهر بغداد بود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران حوزههایی مانند پزشکی، داروسازی، دامپزشکی، نجوم، مهندسی، موسیقی، ادبیات، دانشهای دینی، فلسفه، جغرافیا و راهشناسی، سیاست و کشورداری و علوم نظامی را برخی دیگر از حوزههای دستاوردی تمدنی ایران پیش از اسلام برشمرد و در ادامه به بحث درباره جندی شاپور و اهمیت آن در زمینه تمدنسازی پرداخت و گفت: «جُندی» عربی شدهی واژه «گُندی» است و شاپور هم پادشاه ساسانی بوده است. نام اصلی جندی شاپور، «ویه اندیو شاپور» بوده است که در زبان پهلوی به معنی «بهتر از اندیو» بوده است. «اندیو» نیز همان «انطاکیه» (در ترکیه امروزی) است. درواقع امپراتوری روم به یادبودِ پیروزی بر ایرانیان در دورهای قبلتر، شهری به نام انطاکیه را ساخت و شاپور در برابر آن، جندی شاپور را ساخت.
وی در توضیح بیشتر این مبحث تاریخی گفت: شاپور سه جنگ با رومیها داشت که در هر سه جنگ، در آستانه شکست، ورق برگشت و بر آنها پیروز شد. او به یادبود هر پیروزی، شهری ساخت؛ شاپورگرد، شاپورخواست و جندی شاپور که جندی شاپور، آخرینِ آنها بود و به یادبود پیروزی سوم بر سپاه روم ساخته شد. در این جنگ شخص «والرین»، امپراتور روم به همراه 70 هزار نفر از سپاهیانش به اسارت شاه ایران در آمدند. او آنها را به ایران و خوزستان انتقال داد و با استفاده از دانش آنها، جندی شاپور را بر اساس نقشه یک شهر شطرنجی و شامل خیابانهای متعدد ساخت که آب آن از دو رود دِز و سیاهمنصور تامین میشد.
دکتر خضری ادامه داد: پس از آن، جندی شاپور آرام آرام به یک پایگاه بزرگ علمی و پشتوانه فکری امپراتوری ساسانی تبدیل شد؛ این نهاد علمی کارش را با پزشکی و با هدف ساخت یک مرکز درمانی، هم برای انسانها و هم برای حیوانات، آغاز کرد و در ادامه، دیگر حوزههای علمی هم در آن دایر شد. اوج شکوفایی جندی شاپور به دوره پادشاهی «خسرو انوشیروان» بر میگردد؛ او از هیچ اهتمامی برای گسترش این دانشگاه دریغ نکرد. خسرو انوشیروان در دربار خود طبیبی داشت به نام «برزویه» که روزی برزویه مطلع شد در سرزمین هند گیاهی وجود دارد که اکسیر حیات است و هر کس آن را مصرف کند، جاودانه میشود. برزویه این موضوع را به انوشیروان گفت و انوشیروان هم برزویه را همراه با کاروانی مفصل به هند فرستاد تا آن گیاه را بیابند و به ایران بیاورند. برزویه علی رغم همه تلاش و جستجوهایش، آن گیاه را پیدا نکرد اما حکیمی را یافت و از او، محل رویش گیاه را پرسید که او نیز به برزویه گفت آن گیاه در واقع یک مَثَل است؛ گیاه همان کتاب است و کوههایی هم که آن گیاه در آن میروید، تن آدمی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: آن حکیم به بروزیه گفت نمونه این کتاب هم «کلیله و دمنه» است که نزد پادشاه هند است. برزویه این کتاب را به همراه تعدادی از پزشکان هندی و نیز ادویههای مختلف به ایران و نزد انوشیروان آورد و او نیز به پاس این هدیه، کلید خزانه را به برزویه داد و گفت هر چه میخواهی از آن بردار. با آمدن پزشکان هندی، جندی شاپور دوزبانه شد. در آن زمان امپراتور روم «ژوستینین» فردی بود بسیار متعصب و دانش گریز و تنها حرف کلیسا را قبول داشت و حکما و علمای روم از حکومت او به تنگ آمده بودند. در این شرایط، انوشیروان به آنها پیام داد که درهای امپراتوری ایران به روی شما باز است. بدین ترتیب حکمای روم به جندی شاپور آمدند و این دانشگاه سه زبانه شد: پهلوی، هندی و رومی.
وی افزود: آرام آرام در اطراف جندی شاپور مزارع عظیم گندم و نیشکر و گیاهان دارویی ایجاد شد و تولید دارو هم به علمهای قبلی این پایگاه علمی اضافه شد و در ادامه حوزههایی مانند فلسفه و علوم انسانی هم به جندی شاپور راه یافت و کتابخانه عظیمی در آن ایجاد شد. این توسعه و پیشرفت ادامه پیدا کرد تا زمان ظهور اسلام. پیامبر اسلام (ص) که همعصر «خسرو پرویز» بودند، در سال 630 میلادی رحلت کردند. دو سال بعد از رحلت ایشان، فتوحات اسلام در ایران شروع شد و 4 سال بعد، اعراب وارد خوزستان شدند. این هجوم نه در میراث و نه در سنت پیامبر اسلام (ص) جایی نداشت. در نهایت در سال 22 هجری و در جنگ فتحالفتوح در نهاوند، حاکمیت سیاسی ایران از اعراب شکست خورد.
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران اضافه کرد: در همین سالها جندی شاپور به سمت خوداتکایی روی آورد و نخستین دانشگاهی شد که به استقلال مالی رسید. این دانشگاه با فروش تولیدات و محصولات دارویی خود، راه استقلال مالیاش را ادامه داد تا اینکه ایرانیهای خشمگین از سالها بردگی زیر دست اعراب، در قیام ابو مسلم خراسانی بر آنها شوریدند و زمام حکومت از امویان به عباسیان رسید. جندی شاپور در زمان «منصور دوانیقی» از خلفای عباسی، دچار تحولی عظیم شد؛ این خلیفه عباسی که به بیماری سوء هاضمه مبتلا بود، پس از چندین مرتبه که از تجویزهای غیرعلمی اطرافیان خود در دربار سودی نبرده بود، از «خالد برمکی» مشاور خود خواست چارهای برای بیماریاش بیندیشذ. او به خلیفه عباسی توصیه کرد که از پزشکان جندی شاپور بهره ببرد. در نهایت طبیبی ایرانی در بیمارستان جندی شاپور به نام «جرجیس بن جبریل بن بختیشوع»، منصور را مداوا کرد و او سرانجام بهبود یافت.
دکتر خضری اضافه کرد: خلیفه عباسی در ازای بهبودی خود، آن پزشک را نزد خود نگاه داشت و او 4 سال در دربار عباسی اقامت کرد و سپس به دستور منصور، تعدادی از شاگردان خود در جندی شاپور را به دربار خلیفه عباسی آورد تا آنها هر چه در آنجا (جندی شاپور) ساخته شده است، این بار در بغداد بسازند. آرام آرام در بغداد زمینهای فراهم شد تا به اصطلاح امروزیها شعبه جدیدی از جندی شاپور تاسیس شود و همین اتفاق هم افتاد. پس از آن در شام (سوریه امروزی) نیز بیمارستانها و مراکز درمانی متعدد ساخته شد.
وی در ادامه با اشاره به عوامل سقوط امپراتوری ایران و شکست غیرقابل انتظار آنها از اعراب، گفت: در اواخر دوره پادشاهی خسرو پرویز، امپراتوری ایران آرام آرام رو به زوال گذاشت و به قول مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب، بر لبه پرتگاه قرار گرفت که با یک هُل دادن ساده، سقوط میکرد و حمله اعراب، همان هُلِ کوچک بود. خسرو پرویز پادشاهی بسیار متکبر، عیاش، بیادب و فاسد بود و تبعیض نژادی و نظام طبقاتی در دوران او، مردم را به ستوه آورده بود. او در نهایت توسط یکی از پسرانش به قتل رسید و پس از آن بین پسران، نزاعی سخت برای قبضه جایگاه پدر و به قدرت رسیدن و پادشاهی در گرفت. مستندات تاریخی به ما میگویند که تنها در فاصله سال 12 تا 16 هجری 12 پادشاه در ایران بر سر کار آمدند! اما از آن طرف، اعراب برعکسِ ایرانیان، کاملاً یکپارچه، یکصدا و همهدف بودند و به سمت ایران حمله کردند و به هدف خودشان هم رسیدند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: اگرچه جندی شاپور به یک معنا نابود شد، اما به یک معنا هنوز هم وجود دارد، چرا که حکمت و فلسفه و ادبیات و نجوم و داروسازی و رشتههای دیگر پس از جندی شاپور در نقاط دیگر ایران توسعه یافت؛ پس به این معنا، این مرکز علمی به رشد خود ادامه داد. عباسیان تحت تاثیر ایرانیها به فکر راهاندازی یک تمدن رفتند و دیدند که سرمایهای عظیم به نام تمدن ایرانی در اختیارشان است که راهسازی، پزشکی، مهندسی، علوم انسانی، فلسفه و داروسازی، همه را با هم دارد. به همین خاطر آنها را به بغداد آوردند و در دوران سه خلیفه عباسی یعنی منصور، هارون و مامون که بسیار پشتیبان علم بودند، جایی را در بغداد ساختند به نام «بیت الحکمه» که در واقع کتابخانهای بود با 400 هزار جلد کتاب و یکی از کارهایی که در آن به صورت جدی آغاز شد، نهضت ترجمه آثار از زبانهای مختلف به عربی بود که این کار را هم استادان جندی شاپور رقم زدند.
دکتر خضری سخنان خود در دوره دانشافزایی «دانشگاه تمدنساز ایرانی» را اینگونه به پایان برد: میتوان یک بیت از خیام را ضربالمثلِ همان چیزی دانست که بر سر جندی شاپور آمد؛ آن بیت این است: یک قطره آب بود، با دریا شد / یک ذره خاک با زمین یکتا شد.