khatam.ac.ir
به همت و میزبانی دانشگاه خاتم؛
مدرسه پائیزه «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی» برگزار شد
تاریخ انتشار: جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳
مدرسه پائیزه فلسفه و مهندسی دانشگاه خاتم با عنوان «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی» برگزار شد.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی و سایت دانشگاه خاتم، مدرسه پائیزه فلسفه و مهندسی دانشگاه خاتم با عنوان «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی» طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه 25 و 26 مهرماه 1403 و با مشارکت جمعی از استادان دانشگاه و نیز کارشناسان و پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان این دو حوزه در محل سالن آمفی تئاتر دانشگاه خاتم در تهران برگزار شد.
دبیری علمی این رویداد را دکتر شهین اعوانی؛ مدیر گروه فلسفه و دبیری اجرایی آن را دکتر عبداله شمیسا؛ مدیر گروه مهندسی برق دانشگاه خاتم بر عهده داشتند.
نخستین سخنران مدرسه پائیزه «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی»، دکتر حسین شیخ رضایی؛ استادیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بود که سخنرانی خود را حول این موضوع ارائه کرد که «چه سامانهای هوشمند است؟»
آیا ماشین هم میتواند فکر کند؟
وی در ابتدا با اشاره به چند تلقی رایج از هوش، گفت: یادگیری، فهم و قضاوت کردن، یکی از تعاریف هوش است. در معنایی دیگر، به توانایی کسب دانش و مهارت، هوش گفته میشود. تلقی دیگر از هوش، قدرت انطباق با محیط است. در یک معنای دیگر، به استفاده از عقل و استدلال، به کار بردن دانش برای دستکاری محیط، انتزاع، منطق، فهم، خودآگاهی، یادگیری، شناخت عاطفی، تفکر نقادانه و حل مسئله، هوش گفته میشود.
شیخ رضایی ضمن اشاره به تعاریفی نیز که در حوزه روانشناسی از هوش ارائه شده است، افزود: در یک تعریف مورد وفاق، سه مولفه در هوشمندی لحاظ شده است: یادگیری از تجربه، تشخیص مسئله به عنوان یک مسئله و در نهایت حل مسئله.
استادیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه به تعریف حائز اهمیت «آلن تورینگ» از هوش در مقالهای که او در سال 1950 در نشریه مایند منتشر کرد، پرداخت و با اشاره به ارجاعات فراوان به آن مقاله در محافل و نشریات علمی، گفت: مقاله تورینگ به نوعی بنیانگذاری مفهومی هوش مصنوعی است. او در این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که: آیا ماشین میتواند فکر کند؟ البته بلافاصله درمییابد که این سوال بیش از حد بیمعنا و بدون پاسخ است و لذا آن را به این سوال تغییر میدهد که: آیا یک کامپیوتر دیجیتال میتواند «بازی تقلید» را انجام دهد؟
وی ضمن تشریح بازی تقلید، به دستاوردهای تورینگ از آن تحقیق اشاره و عنوان کرد: تورینگ در سال 1970 بیان میکند که: من فکر میکنم که 50 سال بعد (یعنی در سال 2020) شرایط به گونهای پیش خواهد رفت که میتوان یک کامپیوتر را به شکلی برنامهریزی کرد که بتواند بازی تقلید را انجام دهد و یک داور معمولی در 5 دقیقهای که بازی را داوری میکند، شانسی بالای 70 درصد نداشته باشد که بفهمد این یک ماشین است. او بر این باور بود که در پایان قرن استفاده از این عبارت که بگوئیم یک ماشین فکر میکند، دیگر حاوی هیچ تناقضی نخواهد بود.
شیخ رضایی ادامه داد: خود تورینگ در مقالهاش به صورت پیشدستانه 9 نقد را که ممکن است به ادعای ماشین هوشمند وارد شود، بیان میکند که عبارتند از: ایراد الهیاتی، ایراد سر زیر برف کردن، ایراد ریاضی، ایراد آگاهی، ایراد انواع ناتوانیها، ایراد بانو لاولیس، ایراد سیستم عصبی، ایراد صوری نبودن رفتار و ایراد ادراکات فراحسی.
استادیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران اضافه کرد: در حدود 75 سال گذشته که آزمون تورینگ مطرح شده است، تعابیر و تفاسیر مختلفی برای فهم آن به کار رفته است که 3 مورد آنها مهماند: تلقی رفتارگرایانه، تلقی استقرایی/معرفتی و تلقی وابسته به پاسخ. در یک نتیجهگیری کلی از مباحث تورینگ، میتوان گفت که ماشین هوشمند نهتنها غیرقابل تمایز از انسان است، بلکه زیاده هم انسان است.
پدرخواندههای هوش مصنوعی هم نگران هوش مصنوعیاند
در ادامه برنامههای مدرسه پائیزه «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی»، دکتر مهدی علیاری شورهدلی؛ دانشیار گروه کنترل دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی سخنرانی خود را با عنوان «هوش مصنوعی و یادگیری ماشین: کاوشی در مرزهای دانش و آگاهی» ارائه کرد.
وی دو گونه هوش مصنوعی را از هم متمایز کرد: هوش مصنوعی ضعیف و هوش مصنوعی عام که مورد اخیر میتواند همانند انسان شود. «جفری هینگتون» که به نوعی از پدرخواندههای حوزه هوش مصنوعی است، خود از جمله کسانی است که به شدت نگران آینده هوش مصنوعی است و بر این باور است که هوش مصنوعی تا حدود 2 سال دیگر میتواند یقه خود ما را هم بگیرد.
با شبیهسازی فرایندهای کامپیوتری نمیتوان آگاهی تولید کرد
سپس دکتر کاوه بهبهانی؛ مدرس، مترجم و پژوهشگر فلسفه با ارائه یک سخنرانی با عنوان «آیا ما موجوداتی شبیهسازی شدهایم؟» کوشید نسبت فرضیهی شکاکانه شبیهسازی با هوش مصنوعی را مورد بررسی قرار دهد.
او در ابتدا بیان کرد: در تاریخ فلسفه غرب، یک سری فرضیات مطرح میشوند که اگر درست پنداشته شوند، ما باید به فرضیات پیشینمان شک کنیم. گاهی این شکاکیت فراگیر میشود؛ یعنی اگر یک فرضیه مشکوک باشد، ما باید به بسیاری از فرضیاتمان شک کنیم.
وی با طرح پرسش «چه باید کرد؟» به راه حلهایی که در تاریخ فلسفه غرب به پرسش شکاکیت داده شدهاند، پرداخت و گفت: دکارت معتقد بود حتما خداوندی آنقدر مهربان وجود دارد که نابغهای شرور نتواند مردم را به راحتی به شک بیندازد. راه حل دکارت البته مقبول نیفتاد. یکی دیگر از پاسخهای مهم در واقع مدلی از تفکر ما بود؛ یعنی نتیجهگیری بر اساس بهترین توضیح. ما دو نوع دانسته در این جهان داریم: دانستههای یقینی که اندکاند و دانستههای احتمالی که بسیاریشان درست هستند. بر اساس این نگاه، لازمه دانستن، یقین داشتن نیست. استدلال بر اساس بهترین توضیح ما را به دانستههای احتمالی میرساند.
بهبهانی افزود: توضیح بهتر هم باید چند ویژگی داشته باشد: نخست اینکه بعضی چیزها را پیشبینی کند، دوم اینکه مفروضات کمتری داشته باشد و قدرت تبیینکنندگی بالایی داشته باشد و نیز محافظهکار باشد به این معنا که با دانستههای پیشین ما همخوان باشد.
این پژوهشگر حوزه فلسفه اضافه کرد: اما ما با یک دسته فرضیات شکاکانه دیگری هم طرف هستیم که به آنها فرضیات شبیهسازی میگویند و در فلسفه انگلیسیزبان، دو نفر از این نگاه دفاع میکنند که «نکند ما موجودات شبیهسازی شده باشیم»: یکی از آنها دیوید چالمرز؛ نویسنده کتاب معروف «ذهن آگاه» و دیگری نیک باستروم هستند. این دو معتقدند که تا 20 درصد احتمال اینکه ما موجودات شبیهسازی شده باشیم، هست.
بهبهانی با بیان اینکه این فرضیه شکاکانه یک تفاوت با فرضیات شکاکانه قبلی دارد چراکه دلایلی ایجابی به سود درستی فرضیهاش دارد، گفت: این دلیل ایجابی در واقع نوعی برهان شبیهسازی و از این قرار است: اگر چیزی که مانع شبیهسازی شود، وجود نداشته باشد، آنگاه اکثر موجودات انسان نیستند، بلکه موجوداتی شبیه انسان هستند. نکته دیگر اینکه اگر اکثر موجوداتی که شبیه انسان هستند، شبیهسازی باشند، ما هم احتمالا شبیهسازی هستیم.
این پژوهشگر اضافه کرد: در عین حال به نظر میرسد ما شاهد نوعی از تفلسف هستیم که اگرچه جذاب است، اما انگار از برخی جهات با دغدغههای انسانی جور نیست و مادامیکه اینطور نیست، چه اهمیتی دارد که وجود ما دیجیتال است یا فیزیکال؟ اما واقعیت این است که کانتکست عمده زندگی ما این نیست و اینگونه نیست که ما همیشه در یک حالت خودآگاه قرار داشته باشیم. نکته دوم این است که این فرضیه به فرضیه هوش مصنوعی قوی ربط دارد و این تصور که کامپیوترها آگاهی دارند، غلط است. با شبیهسازی فرآیندهای کامپیوتری نمیتوان آگاهی تولید کرد.
امروزه مدلهای مولد مبتنی بر مبدلها مسائلی را حل میکنند که قبلا حلشدنی نمینمود
در ادامه دکتر بابک نجار اعرابی؛ استاد دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشکدگان فنی دانشگاه تهران به سخنرانی با موضوع «داده، مدل و علیت در عصر هوش مصنوعی» پرداخت و ضمن مروری بر چالشهای مدلسازی از عهد عتیق تا عصر هوش مصنوعی، به روش و مدل زمینمرکزی ارسطو و هیئت بطلمیوس اشاره کرد و گفت: آنها اول مشاهده، بعد اندازهگیری و سپس انتزاع کردهاند که به این نتیجه (زمینمرکزی) رسیدهاند.
وی افزود: اساسا مدلسازی از جنس انتزاع است به این معنا که از مشاهدات جزئی نتیجهگیری کلی میکنیم. در مدلسازی ما با رویکردهایی مختلفی روبهرو هستیم از جمله جعبه سفید، جعبه سیاه و جعبه خاکستری. اما امروزه مدلهای مولد مبتنی بر مبدلها مسائلی را حل میکنند که قبلا حلشدنی نمینمودند.
آزمایشگاه واقعیت دیجیتال دانشگاه خاتم میزبان حاضرین در مدرسه پاییزه
در این رویداد همچنین دکتر بابک مجیدی؛ دانشیار گروه مهندسی کامپیوتر دانشگاه خاتم ضمن معرفی آزمایشگاه واقعیت دیجیتال هوشمند این دانشگاه که طی سال جاری، تاسیس و طی مراسمی با حضور وزیر علوم، تحقیقات و فناوری افتتاح شد، گفت: در این مرکز دو پروژه در دست انجام است: یکی دستیارهای آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی و دیگری مدل همتای دیجیتال کشور و شهر هوشمند شرکت ترایونیتی.
پس از سخنرانی این عضو هیئت علمی گروه کامپیوتر دانشگاه خاتم که در پایان برنامههای روز نخست مدرسه پائیزه صورت گرفت، حاضران در این رویداد بازدیدی از مرکز واقعیت دیجیتال هوشمند این دانشگاه به عمل آوردند.
با یک پارادایمشیفت عمده در نگرش به مهندسی و فناوری روبهرو بودهایم
در ادامه برنامههای مدرسه پائیزه فلسفه و مهندسی دانشگاه خاتم با عنوان «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی» و در روز دوم این رویداد، دکتر علی خاکی صدیق؛ استاد گروه کنترل دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی با موضوع «نظریه سیستمها، سایبرنتیک و هوش مصنوعی» به ایراد سخن پرداخت.
وی ابتدا ضمن تشریح نظریه سیستمها، چرخ دندههای هوش مصنوعی را فلسفه فرآیندی، نظریه عمومی سیستمها و سایبرنتیک برشمرد و گفت: نظریه سیستمها بر توسعه عملگرای هوش مصنوعی اثر زیادی داشته است. در واقع هوش مصنوعی ابتدا در نظریهها و پژوهشها وجود داشته و سپس وارد کاربردهای عملیاتی شده است که این نیازمند برخی عاملین خودمختار بوده است و سپس ما با یک فاصله میان توسعه و کاربرد هوش مصنوعی با مبانی متقن مهندسی سیستمها برای هوش مصنوعی مواجه هستیم.
خاکی صدیق با بیان اینکه در هر صورت ما اکنون باید به تعاملات آن با سایر سیستمها بیندیشیم، افزود: ما با یک پارادایمشیفت عمده در نگرش به مهندسی و فناوری روبهرو بودهایم. در این پارادایمشیفت از ماشینانگاری به یکپارچگی رسیدهایم که این 3 ارمغان را برای ما داشته است: نظریه سیستمها، سایبرنتیک و هوش مصنوعی.
وی اضافه کرد: اگر بخواهیم این مفاهیم را در زندگی خودمان داشته باشیم، آموزشهای متداول به خوبی آن را انجام میدهد اما اگر بخواهیم درک بنیادینی از آن داشته باشیم و روشهای مبتکرانه ایجاد کنیم، نیازمند بازگشت به ریشههای فلسفی و درک عمیق پایههای نظری آن هستیم و برای این اتفاق، ما نیازمند همکاری بین رشتهای هستیم بهویژه در حوزه مهندسی، علوم و فلسفه.
پیمان منع گسترش ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی؛ خیالی یا محتمل؟
در ادامه یاسر خوشنویس، پژوهشگر و مترجم حوزه فلسفه فناوری و مدیر کارگروه حکمرانی اندیشکده مطالعات فضای مجازی رستا به ارائه یک سخنرانی با عنوان «پیمان منع گسترش ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی؛ خیالی یا محتمل؟» پرداخت.
وی با اشاره به اینکه سیستمهای اجتماعی-فنی پیچیده از جمله هوش مصنوعی از دو نوع شرط و زیرساختار تشکیل شدهاند، یکی از این زیرساختارها را شرایط مرزی فیزیکی-فنی و دیگری را شرایط مرزی-سیاقی برشمرد و گفت: امروزه دعوای اصلی میان دو گروه است: یکی قائلین به تعینگرایی فناورانه و دیگری قائلین به ارادهگرایی اجتماعی.
خوشنویس همچنین خاستگاههای قدرت را از حیث گونهشناسی بررسی کرد و گفت: به عنوان مثال ماکس وبر معتقد بود که احتمال آنکه عاملی که در رابطهای اجتماعی قرار گرفته، به رغم وجود مخالفتها، منویات خود را به انجام رساند، زیاد است. همچنین مایکل مان به تقابل قدرت پرشدت و قدرت گسترده از یک سو و قدرت آمرانه و قدرت منتشر از سوی دیگر، معتقد بود.
این پژوهشگر و مترجم حوزه فلسفه فناوری همچنین در بررسی گونه دیگری از قدرت، از تفاوتهای قدرت مخرب (تهدیدی)، زایا، یگانه ساز و گفتمانی با یکدیگر سخن گفت و در ادامه به نظریات مانوئل کاستلز در رابطه با قدرت شبکهای در قالب خودارتباطی جمعی با ظهور وب 2 و همچنین همگرایی رسانهها روی تلفن همراه هوشمند، پرداخت و گفت: نتیجه اعمال این شیوه قدرت، این شده که دیگر قدرت زیرساختی دولتها یکسویه نیست.
وی بازیگران کلیدی در سیستم اجتماعی-فنی کلان داده و هوش مصنوعی را شرکتهای تولیدکننده نرمافزارها و سختافزارهای گردآوری و پردازش دادهها، کاربران بزرگ، دولتها و نیز کاربران منفرد برشمرد.
یادگیری عمیق یعنی یادگیری مفاهیم پیچیده با ترکیب ویژگیهای ساده
در ادامه محمدجواد احمدی؛ دانشجوی دکتری رشته مهندسی برق دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی به ارائه یک سخنرانی با عنوان «یادگیری عمیق و هوش مصنوعی مولد: مرزهای خلاقیت و زندگی جدید» پرداخت و گفت: یادگیری عمیق به مجموعه الگوریتمهایی اشاره دارد که سعی میکنند مفاهیم پیچیده را از طریق ترکیب ویژگیهای سادهتر یاد بگیرند. هر سطح بازنمایی به صورت سلسله مراتبی، سطح بعدی را قادر میسازد تا نمایشی پیچیدهتر از دادهها ایجاد کند.
وی به نظر جفری هینتون در رابطه با یادگیری عمیق هم اشاره کرد و گفت: یادگیری عمیق از نظر هینتون الگوریتمی است که از نظر تئوری هیچ محدودیتی در یادگیری آن وجود ندارد؛ هر چه دادهها را بیشتر کنیم و زمان محاسبات را افزایش دهیم، این الگوریتم بهتر کار میکند.
نه میتوانیم بگوئیم تکنولوژیها چیزاند، نه میتوانیم بگوئیم شخصاند
دکتر ابوطالب صفدری؛ پژوهشگر پسادکتری فلسفه دانشگاه برمن آلمان و دبیر کارگروه «طراحی موقعیتمند» اندیشکده رستا، آخرین سخنران پنلهای تخصصی مدرسه پائیزه فلسفه و مهندسی دانشگاه خاتم با عنوان «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی» بود که عنوان سخنرانی او «نسبتگرایی: پیش به سوی فراروی از انسانمحوری در رابطهی انسان-ماشین» بود که به صورت آنلاین ارائه شد.
وی گفت: اصلیترین ادعای من در این ارائه، حول این ایده محوری میچرخد که ماشینهای نوظهور هوشمند و رباتهای انسان نما، صرفا ابزار نیستند و چیزی بیش از ابزار هستند. از یک طرف، اگر آزمایشها در رباتهای انسان نما را بررسی کنیم، مجبور به قائل بودن به رابطهگرایی هستیم. از طرف دیگر، برای نشان دادن این ماشینها و رباتها، باید به ابزارگرایی توجه کنیم.
این پژوهشگر حوزه فلسفه با تاکید بر اینکه ابزارگرایی یعنی اینکه تنها کسی که موقعیت انسان-ماشین را تعیین میکند، انسان است، نه ماشین، افزود: وقتی درباره تکنولوژیهای نوظهور صحبت میکنیم، دیدگاههای ما و مفاهیمی مانند آگاهی، شخصیت و ...، به صورت رادیکالی به چالش کشیده میشوند و این به موقعیتی منجر میشود که من نام آن را گذاشتهام تحت فشار قرار گرفتن مفاهیم اساسی.
صفدری اضافه کرد: تمایز چیز/شخص با ظهور این تکنولوژیها تحت فشار قرار گرفته و تقریبا تفاوتهای آنها دارند از بین میروند. یعنی ما نه میتوانیم بگوئیم این تکنولوژیها چیزاند و نه میتوانیم بگوئیم شخصاند.
دانشگاه خاتم آماده تداوم این قبیل نشستها
در پایان برنامههای مدرسه پائیزه فلسفه و مهندسی دانشگاه خاتم که به صورت دو روزه و با عنوان «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی» برگزار شد، دکتر عبداله شمیسا؛ مدیر گروه مهندسی برق به عنوان دبیر اجرایی این رویداد، به ارائه یک جمعبندی از آن پرداخت و گفت: دو سال پیش در قالب جمعی از استادن حوزه مهندسی و نیز فلسفه دانشگاه خاتم نشستیم و از جلسات مشترکی که میتوانیم با همکاری یکدیگر برگزار کنیم، گفتیم. آن جلسات آرام آرام به جایی رسید که دیدیم میتوانیم همکاری بسیار تنگاتنگی با هم داشته باشیم و توانستیم پارسال کنفرانس هوش مصنوعی را برگزار کنیم.
وی با اشاره به سطح بالای مقالات ارائه شده در مدرسه پائیزه «هوش مصنوعی؛ چشماندازهای فلسفی و مهندسی»، آمادگی دانشگاه خاتم را برای تداوم برگزاری این قبیل رویدادهای علمی اعلام کرد و افزود: امیدواریم در رویدادهای آتی با امکانات بیشتر و با تشکیلاتی بهتر، میزانی شایسته برای این قبیل نشستهای علمی باشیم.